سالیان

سالیان

خدایا ما را سرشار از آرامش خود کن
سالیان

سالیان

خدایا ما را سرشار از آرامش خود کن

دلنوشته

دلنوشته

میخوام اعتراف کنم کم آووردم  بد جور کم آووردم 


دلم میخواد خودمو حلق آویز کنم از زندگی ...

اگه قراره از هر طرف میرم سرم محکم بخوره به یه در بسته 

اگه بناست هر چقدر تلاش میکنم فقط خستگی راه رو تنم بمونه ...

پس خدایا اگه زحمتی نیست تموم کن زندگیمو و خلاص...

دنیاتو بخشیدم به تمام اونایی که دنیا به کامشون بود ؛

که نفهمیدن درد کیلویی چند ...

که معطل پیغوم و پس غوم و منتو حرفو حدیث بنده هات نبودن ...


خدایا خستم از تکرار حرفایی که می زنم و کسی نمی فهمه ..

خستم از لجنزاری که اسمش جامعه ست ..

خستم از نگاههای آلوده که پرسه میزنه تو کوچه و خیابون دنبال فرصت !!

خستم از دیدن آدمای الکی خووش !!

متنفرم از آرایشای تند و بوی تیز عطر ..


موندم چرا دلم به هیچی خووش نیست ؟! 


دلم یه تکیه گاه میخواد محکمو ستبر 

از جنس خودت ..

یقین دارم تو بهترینی ..

ولی بدجور داری سر به سرم میزاری ؟!

میترسم از این مرحله که اسمشو گذاشتی امتحان سرافکنده بیرون بیام ..

خدایا دمت گرم ..

بیش از توانم جواب دادمو

بیش از توانم توی دست انداز زندگی افتادم ..

میشه با تمام بدیام ضمانتمو بکنی ...

یه راه هموار میخوام ...

یه دل خوش ..

یه خیال راحت..

یه پشت گرمی اساسی ...

میخوام دلم قنج بره از شادی ..

خدایا ....

پی نوشت :

و شرمنده بابت انتقال تمام خستگیها و افکار منفیم در اینجا...

امیدوارم همیشه شاد باشید ..


ارادتمند : م طوقیان 

 Www.salyan.blog sky.com